دختر زيبای مهماني و روش هاي بازاريابي

برگرفته از :دانلودها

در دانشگاه استنفورد، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود:





۱) شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوشتون میاد،
بلافاصله میرین پیشش و می گین:
«من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن»،

به این میگن بازاریابی مستقیم



۲) شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون، یک دختر بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوشتون میاد،
بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره، به شما اشاره می کنه و می گه:
«اون پسر ثروتمندیه، باهاش ازدواج کن»،

به این می گن تبلیغات

ادامه نوشته

اندر فواید سیگار کشیدن

نقل از خبرگزاری فارس:

برخلاف گفته برخی‌ها سیگار نه تنها فایده بسیاری دارد بلکه زمینه تجربه‌های جدیدی را برای شما مهیا می‌کند.

1- سیگار کشیدن باعث میشه شما هرچه سریعتر از شر سلامتی و زندگی به امید خدا خلاص بشید و بتونید پا به عرصه‌های جدیدتری از جمله جهان آخرت بگذارید و تجربه‌های جدیدی رو کسب کنید.

2- وقتی سیگار بکشین یه سرفه‌هایی میکنین به خدا همچین سرتون حال میاد انگار قولنج ریه‌تون رو گرفته باشن یعنی ششتون حال میاد.

3- اونایی که سیگاری هستن بعد از یه مدت متوجه میشن که روابط عاطفی عمیقی با چای و نسکافه پیدا کردن.

4- اگه سیگاری بشین برای مواقع بیکاری، بیعاری، بیخوابی، بیداری، بیزاری، بیذاتی، بیماری، سیرابی، لیوانی، خوشحالی، ناراحتی و سایر مواقع بهترین امکان رو در اختیار دارین.

5- اگه سیگاری بشین دارای روابط اجتماعی درخشان میشین و میتونین دوستان جدید و زیادی از نوع خفن پیدا کنین.

6- وقتی شما جزء خریداران سیگار باشین دوستانی رو پیدا میکنین که از بس دوستتون دارن شما رو به شکل شیرینی میبینن و درک نوع دوستی به شما بسیار عمیقتر خواهد بود.

7- اگه سیگاری بشین توی محیط‌های سربسته و عمومی از دست سیگاری‌ها حرص نمیخورین و این خودش باعث میشه آرامش اعصاب داشته باشین.

8- وقتی سیگاری بشین، میتونین توی مسابقه جهانی ترک سیگار شرکت کنین و کلی پول به جیب بزنین.

9- اگه سیگاری بشین، وقتی با اقوام و دوستان به پیک نیک میرین موقع روشن کردن آتیش میتونین روش روشن کردن کبریت در میان باد و بوران رو به اونا نشون بدین و خودتون رو به عنوان یک قهرمان ملی معرفی کنید.

10- اگه سیگاری بشین با سوپری سر کوچتون بیشتر رفیق میشین طوری که اگه یه روز نرین سراغش دلش براتون تنگ میشه.

11- اگه مخفیانه سیگار بکشین می‌تونید با کوچه پس کوچه‌های اطراف خونه، پشت بام، زیر زمین و دیگر جاهایی که تا حالا زیاد بهشون توجه نکردین یا لازم نیست اسمی ازش برده بشه بیشتر آشنا بشین.

12- وقتی مخفیانه سیگار میکشین با ادوکلن، عطر و دئودورانت‌های ارزون قیمت و همچنین انواع آدامس‌های p.k، خروس نشان، relax و غیره آشناتر میشین و احساس می‌کنید (البته خودتون) به آدمی خوشبو با دندونای سفید مبدل شدین.

13- هرچه بیشتر سیگار بکشین راحت‌تر میتونین از شر پولهایی که توی جیبتون سنگینی میکنه راحت بشین.

14- اگه سیگاری بشین توی شهرای بزرگ که هوای آلوده دارن راحتتر میتونین زندگی کنین و مشکل آلودگی هوا آنچنان آزارتون نمیده.

امیدوارم قضیه رو زیاد جدی نگرفته باشید چون در این مقوله (سیگار کشیدن) نه تنها اصلا فوایدی یافت نمیشه بلکه جز انواع و اقسام مضرات چیزی دیگه عاید نخواهد شد.


بخاطر داشته باشید که‌: ادعای بزرگی، به بزرگ منشی و کام گرفتن از لحظات ناب و ارزشمند زندگیست... نه کام گرفتن از سیگار بینوا

سنگتراش

روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است

حواس

در جزيره اي زيبا تمام حواس آدميان، زندگي مي کردند: ثروت، شادي، غم، غرور، عشق و ...
روزي خبر رسيد که به زودي جزيره به زير آب خواهد رفت. همه ساکنين جزيره قايق هايشان را آماده و جزيره را ترک کردند. اما عشق مي خواست تا آخرين لحظه بماند، چون او عاشق جزيره بود.
وقتي جزيره به زير آب فرو مي رفت، عشق از ثروت که با قايقي با شکوه جزيره را ترک مي کرد کمک خواست و به او گفت:" آيا مي توانم با تو همسفر شوم؟"
ثروت گفت: "نه، من مقدار زيادي طلا و نقره داخل قايقم هست و ديگر جايي براي تو وجود ندارد."
پس عشق از غرور که با يک کرجي زيبا راهي مکان امني بود، کمک خواست.
غرور گفت: "نه، نمي توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خيس و کثيف شده و قايق زيباي مرا کثيف خواهي کرد."
غم در نزديکي عشق بود. پس عشق به او گفت: " اجازه بده تا من با تو بيايم."
غم با صداي حزن آلود گفت: " آه، عشق، من خيلي ناراحتم و احتياج دارم تا تنها باشم."
عشق اين بار سراغ شادي رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادي و هيجان بود که حتي صداي عشق را هم نشنيد. آب هر لحظه بالا و بالاتر مي آمد و عشق ديگر نااميد شده بود که ناگهان صدايي سالخورده گفت: "بيا عشق، من تو را خواهم برد."
عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتي فراموش کرد نام پيرمرد را بپرسد و سريع خود را داخل قايق انداخت و جزيره را ترک کرد. وقتي به خشکي رسيدند، پيرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسي که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.
عشق نزد "علم" که مشغول حل مساله اي روي شن هاي ساحل بود، رفت و از او پرسيد: " آن پيرمرد که بود؟"
علم پاسخ داد: "زمان"
عشق با تعجب گفت: "زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟"
علم لبخندي خردمندانه زد و گفت: "زيرا تنها زمان است كه قادر به درک عظمت عشق است..

امان از ایرانیا

ميگن يه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه آخه؟ ما يک مشت ايرونی داريم توی بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفيد، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی ميخوان! هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايی نميرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... يکی از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی ديدم بعضيهاشون کاسبی هم ميکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقيه ميفروشن .
خدا ميگه: ای جبرئيل! ايرانيان هم مثل بقيه، فرزندان من هستند و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اينها هم که گفتی، خيلی بد نسيت! برو يک زنگی به شيطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی يعنی چی!!!
جبرئيل ميره زنگ ميزنه به جناب شيطان... دو سه بار ميره روی پيغامگير تا بالاخره شيطان نفس نفس زنان جواب ميده: جهنم، بفرماييد؟
جبرئيل ميگه: آقا سرت خيلی شلوغه انگار؟
شيطان آهی ميکشه و ميگه: نگو که دلم خونه... اين ايرونيها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو ميکنم اين طرف، اون طرف يه آتيشی به پا ميکنن! تا دو ماه پيش که اينجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتيش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت ميگم نکن!!! جبرئيل جان، من برم .... اينها دارن آتيش جهنم رو خاموش ميکنن که جاش کولر گازی نصب کنن...

گرفتن کد پستی با شماره تلفن از اینترنت

متقاضیان دریافت کدپستی می‌توانند از طریق اینترنت و با ارائه پیش شماره و شماره تلفن ثابت، کدپستی خود را دریافت کنند. به گزارش فارس، ارائه کد پستی با استفاده از شماره تلفن، از جمله خدمات شرکت پست جمهوری اسلامی ایران است. متقاضیان می توانند با ارائه شماره با ارائه تلفن کامل محل (شامل شماره تلفن و پیش شماره؛ برای مثال ۰۲۱۹۹۹۹۹۹۹۹) ، از کد ۱۰ رقمی پستی محل مذکور آگاه شوید.
برای این کار متقاضیان باید به آدرس اینترنتی درگاه خدمات الکترونیکی ایران (iran.ir) که وابسته به وزارت ارتباطات است مراجعه و در بخش http://eservice. iran.ir/web/ guest/post اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت کنند. کاربران اینترنتی همچنین می‌توانند از همین درگاه الکترونیکی و با ارائه کد پستی ۵ رقمی ( ۵ رقم اول کد پستی) یا یک شماره تلفن کامل (شماره تلفن به همراه پیش شماره؛ برای مثال ۰۲۱۹۹۹۹۹۹۹۹) در منطقه مذکور، فهرست مدارس و بانکهای موجود درآن منطقه پستی ارائه خواهند شد.
باید توجه داشت که منطقه پستی متفاوت از منطقه شهرداری است.
این خدمات با همکاری اداره کل جغرافیایی و کدگذاری پستی کشور ارائه شده و قسمتی از اطلاعات موجود در بانک اطلاعاتی شرکت پست جمهوری اسلامی است.این اطلاعات در قالب یک طرح آزمایشی ارائه شده اند و فعلا کامل و جامع نیست.

اگر زبانهای برنامه نویسی مذهب بودند!

 C = یهودیت: قدیمی و محدود کننده است، ولی بیشتر دنیا با قوانینش آشنا هستند و بهش احترام میذارن. نکته اینجاست که شما نمیتونین بعدا بهش گرایش پیدا کنین – یعنی یا باید باهاش شروع کنین و یا اینکه در غیر اینصورت فکر می کنین گرویدن بهش دیوانگیه. همچنین وقتی چیزی غلط از آب در بیاد، بیشتر مردم معتقدن که ریشه همه مشکلات ازش منشا میگیره.

* جاوا = مسیحی معتقد: در تئوری پایه اش همون C هست، ولی خیلی از قوانین کهنه رو کنار گذاشته به طوریکه دیگه شبیه مبداش نیست. در عوض، قوانین سفت و سخت خودش رو اضافه کرده، با این حال طرفدارانش معتقدن که چه بهتر که از مبداش دور شده و ترجیح میدن سمت مبدا نرن. نه تنها طرفدارانش معتقدن جاوا بهترین زبان دنیاست، بلکه حاضرن هرکسی رو که در این زمینه باهاشون هم عقیده نیست رو بسوزونن!

* PHP = مسیحیت التقاطی: تو بازار وب داره با جاوا می جنگه. یه سری مفاهیم رو انتخابی و دلبخواهی از C و جاوا گرفته، یعنی اونایی که خوشش اومده. ممکنه مثل زبانهای دیگه منسجم نباشه ولی آزادی عمل بیشتری به شما میده و علی الظاهر ایده اصلی هر چیزی رو درون خودش داره. همچنین مفهوم کلی “برو/رفتن به جهنم” رو حذف کرده.

*++C = اسلام: زبان C رو پوشش میده البته علاوه بر اینکه همه قوانین C رو داره، مجموعه پیچیده ای از قوانین جدید رو هم اضافه کرده. مستعد اینه که برای پایه ریزی هر چیزی استفاده بشه، از بزرگترین قساوت ها گرفته تا زیباترین آثار هنری. پیروانش معتقدن که غایی ترین و کاملترین زبان جهانی هست و ممکنه از دست کسانی که باهاشون موافق نیستن خشمگین بشن. همچنین، اگه به خودش و یا موسسش بی احترامی کنین ممکنه توسط طرفداران افراطیش تهدید به مرگ بشین.

* #C = مورمن: تو یه نظر اجمالی شبیه جاواست ولی با دقت بیشتر متوجه میشیم که اولا توسط شرکتی عرضه میشه که طرفداران جاوا معتقدن شیطان هست و دوما اینکه مفاهیم پایه و کلیدی اش کاملا متفاوته. ممکنه از انتخاب تون راضی باشین در صورتیکه همه طرفداران جاوا به خاطر پیروی ازش، براتون تبعیض قائل نشن.

* Lisp = آئین بودا: نحوی وجود نداره، مرجع و یا مرکزیتی هم برای عقاید وجود نداره، همچنین خدایی برای پرستش وجود نداره. تمام دنیا در دستان شماست – اگر به طور کامل اونو فهمیده باشین. یه سری میگن Lisp اصلا یک زبان نیست یه سری دیگه هم میگن تنها زبانیه که دارای احساس هست.

* Perl = ساحری: مجموعه نامشخصی از طلسم های محرمانه و مخفی هست که کار کردن با این قوانین عجیب و غریب، در دراز مدت روان تون رو آزار میده. اغلب فقط زمانی بهش احتیاج دارین که رییستون کار فوری ای رو از شما بخواد مثلاساعت ۹:۰۰ شب جمعه!

* Python = انسانگرایی: ساده است و محدودیت خاصی نداره و تنها چیزی که نیاز دارین تا پیروش باشین عرف و حضور ذهن هستش. خیلی از طرفدارانش ادعا می کنن که خیالشون از تمام محدودیت های تحمیل شده در سایر زبانها راحت شده و تازه دارن لذت برنامه نویسی رو میچشن. کسانی هم وجود دارن که میگن این زبان فرمی از شبه کد (pseudo-code) هستش.

* COBOL = الحاد باستانی: یه زمانی در ناحیه پهناوری از دنیا حکمرانی میکرد و خیلی هم مهم بود، ولی خوشبختانه امروزه تقریبا دیگه منسوخ شده. اگرچه خیلی ها اون موقع از تشریفاتی که خدایانش میخواستن، وحشت میکردن، امروزه هنوزم یکسری اصرار دارن که این زبان باید زنده بمونه.

* ویژوال بیسیک = شیطان پرستی: مگه اینکه واقعا نیاز نداشته باشین روحتون رو به شیطان بفروشین. !:)

* این پست ترجمه خلاصه شده ای از اینجاست، خلاصه شده چون تو متن اصلی زبانهای زیادی رو نام برده که خیلی کاربردی نیستن و صرفا خواسته اکثر زبانها رو پوشش بده. من زبانهای آشنا رو فقط ترجمه کردم. به نظرم اگه با چند تا از این زبانها حتی یک برنامه ساده هم نوشته باشیم، متن کمی قابل درکه !:)

* لینکهای مرتبط:
- اینجا یه لینکی هست که تقریبا این نوع مطالبی که اگه زبانهای برنامه نویسی فلان چیز بودند رو جمع کرده:) مثلا اگه ماشین بودند، یا اگه دوست دختر بودن و یا اگه زن بودند و نظایر این.

 نقل قول از : zahrahb@gmail. com

جهان سوم


جهان سوم جایی است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند،خانه اش خراب می شود و هر كس كه بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملكتش بكوشد.

شعری زیبا که نمیدونم از کی هستش

این مثنوی حدیث پریشانی من است

بشنو که سوگنامه ویرانی من است

امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام

بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام

گفتی غزل بگو،غزلم شور و حال مرد

بعد از تو حس شعر فنا شد،خیال مرد

گفتم مرو که تیره شود زندگانیم

با رفتنت به خاک سیه می نشانیم

گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد

بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد

وقتی نقاب محور یکرنگ بودن است

معیار مهرورزی مان سنگ بودن است

دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است

اصلاً کدام احمق از این عشق راضی است

این عشق نیست

فاجعه قرن آهن است

من بودنی که عاقبتش نیست بودن است

حالا به حرفهای غریبت رسیده ام

فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام

حق با تو بود از غم غربت شکسته ام

بگذار صادقانه بگویم که خسته ام

بیزارم از تمام رفیقان نارفیق

اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق

من را به ابتذال نبودن کشانده اند

روح مرا به مسند پوچی نشانده اند

تا این برادران ریاکار زنده اند

این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند

یعقوب درد میکشد و کور می شود

یوسف همیشه وصله ناجور می شود

اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند

منصور را هر آئینه بر دار می زنند

اینجا کسی برای کسی "کس" نمی شود

حتی عقاب درخور کرکس نمی شود

جایی که سهم مرد به جز تازیانه نیست

حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست

ما میرویم چون دلمان جای دیگر است

ما می رویم هر که بماند مخیر است

ما میرویم گرچه ز الطاف دوستان

بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است

دلخوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش

در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است

ما میرویم مقصدمان نامشخص است

هرجا رویم بی شک از این شهر بهتر است

ازسادگی است گر به کسی تکیه کرده ایم

اینجا که گرگ با سگ گله برادر است

ما می رویم،ماندن با درد فاجعه است

در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است

دیری است رفته اند امیران قافله

ما مانده ایم و قافله پیران قافله

اینجا دگرچه باب من و پای لنگ نیست

باید شتاب کرد مجال درنگ نیست

بر درب آفتاب پی باج می رویم

ما هم بدون بال به معراج می رویم Arrow

فواید در آغوش کشیدن و بغل کردن برای سلامتی

بغل کردن مطمئناً احساس خیلی خوبی به شما می بخشد و شواهد نشان می دهد تاثیرات بسیار خوبی هم بر سلامتی ما دارد. در تحقیقی که در دانشگاه کارولینای شمالی انجام گرفت، محققان دریافتند که بغل کردن هورمون "اکسیتوسین" را افزایش داده و خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد.

درواقع، وقتی زوجین 20 ثانیه همدیگر را بغل می کنند، سطح اکسیتوسین در بدنشان که طی تولد بچه و شیردهی آزاد می شود، بالا می رود. افرادیکه در روابط عاشقانه
ادامه نوشته